عاقا قراره خیلی راحت بنویسم دیگه هیچ باکی هم نیس کسی بخونه .
ینی چی عاخه اصن ما چرا باید پری ... د بشیم. عاخه چرااااااااااا
من معمولا در این دوره ها اعصابم منفی صفر میشه و هی دلم میگیره و بهم بگن بالای چشت ابرو گریه میکنم .
بعد من از پارسال رو یکی از دوستام خیلی حساسم اصن حرف میزنه اعصابم خورد میشه حرفم نزنه بازم اعصابم خورد میشه
اصن امروز به شدتی ازش عصبانی شدم باعاش حرف نزدم تا ساعت اخر
نمیدونم درسام سنگین شده یا چی شده اصن مقدار خوابم از پارسال بیشتر شده.
اینجانب که الان درحال تایپ هستم تا ساعت پنج ونیم خواب بودم و الان از شدت خواب درحال بیهوش شدنم .
بعد جالب اینجاس تو مدرسه ام خیلی خسته ام ینی واقعا خسته هاااااا
امروز صبح گفتم بذار توکلاس سرحال باشم سرصبح رفتم حموم دوش بگیرم وای زیر دوش انقد دلم میخواست بگیرم بخوابم
یه گام دیگر درجهت کنکور برداشتم.رفتم گزینه دو ثبت نام کردم
من اصن حسابی تو ذهنم پروراندم که برم جامعه شناسی یا مدیریت امور مالی خوارزمی کرج بخونم که نزدیک یار هم باشم بعد دیشب تو پیج اینستاش میگشتم فضاش که خیلی قشنگ بود بعد یه عکسم گذاشته بودن نوشته بود اسب دردانشگاه به مامانم میگم مامان اسبم تو دانشگاه دارن
میگه دانشگاهی که اسب داشته باشه جای تفریح نه درس خوندن
ینی هیچ تلاشی واس تناسب اندام نمیکنما همینجوری میخورم
فردا هم عازم تهرانم